قالب سه بعدی میراث
با منوی بسیار زیبا ، محیط جالب و حیدر راندوم و جذاب
رو براتون آماده کردیم که امیدواریم موجب جلب رضایت شما بازدیدکنندگان بشه .
این قالب مخصوص وبلاگ های بلاگفا است .
مشاهده و دریافت قالب در ادامه مطلب ...
قالب سه بعدی میراث
با منوی بسیار زیبا ، محیط جالب و حیدر راندوم و جذاب
رو براتون آماده کردیم که امیدواریم موجب جلب رضایت شما بازدیدکنندگان بشه .
این قالب مخصوص وبلاگ های بلاگفا است .
مشاهده و دریافت قالب در ادامه مطلب ...
مناجات نامه اي زيبا از خواجه عبدالله انصاري
ای کریمی که بخشنده عطایی و ای حکیمی که پوشنده خطایی
و ای صمدی که از ادراک خلق جدایی و ای احدی که در ذات و صفات بی همتایی
و ای خالقی که راهنمایی و ای قادری که خدایی را سزایی. جان ما را صفای خود ده
و دل ما را هوای خود ده و چشم ما را ضیای خود ده
و ما را آن ده که ما را آن به و مگذار به که و مه.
الهی! عبدالله عمر بکاست، اما عذر نخواست.
الهی! عذر ما بپذیر و بر عیب های ما مگیر.
به نام آن خدایی که نام او راحت روح است و پیغام او مفتاح فتوح است
و سلام او در وقت صباح مؤمنان را صبوح است و ذکر او مرهم دل مجروح است
و مهر او بلا نشینان را کشتی نوح است.
ای جوانمرد درین راه مرد باش و در مردی فرد باش و با دل پردرد باش.
الهی! خواندی تأخیر کردم. فرمودی تقصیر کردم.
الهی! عمر خود بر باد کردم و بر تن خود بیداد کردم
الهی! اگر کار به گفتار است بر سر همه تاجم و اگر به کردار است به پشه و مور محتاجم.
الهی! بیزارم از طاعتی که مرا به عجب آرد. مبارک معصیتی که مرا به عذر آرد.
الهی! اگر بر دار کنی رواست، مهجور مکن و اگر به دوزخ فرستی رضاست، از خود دور مکن.
الهی! گناه در جنب کرم تو زبون است، زیرا که کرم تو قدیم و گناه اکنون است.
الهی! اگر عبدالله را بخواهی سوخت، دوزخی دیگر باید آلایش او را و اگر بخواهی نواخت،
بهشتی دیگر باید آسایش او را
الهی! اگر یکبار گویی بنده من، از عرش بگذرد خنده من.
الهی! همه از تو ترسند و عبدالله از خود زیرا که از تو همه نیک آید و از عبدالله بد.
الهی! گفتی کریمم امید برآن تمام است. چون کرم تو در میان است نا امیدی حرام است.
الهی! اگر امانت را نه امینم، آن روز که امانت می نهادی می دانستی که چنینم.
بنده آموخته را ...
بقیه در ادامه مطلب ...
ميرزا تقي خان امير كبير از نامداران ايران است ، حدود سال 1222 هـ.ق ، در هَزاده ي
فراهان متولّد شد . در وصف هوش او داستان بسيار است .
در ماه صفر سال 1268 قمري به وي اطّلاع دادند كه در تهران بيماري آبله شيوع يافته
است . امير دستور داد در تمام شهر و روستا هاي نزديك برنامه ي آبله كوبي
براي جلوگيري از گسترش بيماري اجرا شود .
چند روز بعد خبر آوردند كه مردم از روي خرافات حاضر نيستند واكسينه شوند
و در تمام تهران فقط 330 نفر آبله كوبيده اند . امير سخت نگران شد .
در همان روز مردي كه طفلش را در اثر آبله از دست داده بود پيش وي آوردند .
امير به پدر گفت :« ما كه براي نجات بچه هايتان آبله كوب فرستاديم» .
مرد با اندوه فراوان گفت :« جناب امير،گفته بودند كه اگر آبله بكوبيم ، بچه جن زده مي شود »!
امير فرياد كشيد:«واي از جهل و ناداني»! چند دقيقه بعد بقّالي را آوردند كه او نيز بچه اش مرده بود.
اينبار امير تحمّلش تمام شد و شروع بع گريه كرد .
او با صداي رسا به اطرافيان گفت:«مسئول جهل مردم ما هستيم.
اگر ما در هر روستا مدرسه بسازيم و كتابخانه ايجاد كنيم ، اين وضع پيش نمي آيد.
تمام بچه هاي ايران فرزندان حقيقي من هستند ».
محمد تقي هر روز به بهانه ي بردن غذا و برگرداندن ظروف پشت در
مكتب خانه مي نشست و به سخنان استاد گوش مي سپرد ، آنان را در
دفترش مي نوشت و در دل تكرار مي كرد .
حاصل ماه ها پشت در نشستن و از سرما لرزيدن دانش دست و پا
شكسته اي بود كه اندك اندك در ذهنش جمع شده بود .
باغ دوباره طراوت و ير سبزي پيدا كرده بود . روزي استاد مهمان داشت
و ابن مهمان قائم مقام بود. محمد تقي براي همه حضار شربت برد و
به بهانه ي جمع كردن ظرف ها گوشه اب ابستاد . قائم مقام رو به استاد
كرد و گفت : « وضعيت درسهاي بچه ها چگونه است ؟ »
استاد گفت : « خوب است ! » . قائم مقام گفت : « امتحان مي كنيم ! »
بعد از يكي از بچه ها پرسيد : « كاشف الكل كيست ؟ » . او بلد نبود .
يعني هيچ كس جز محمد تقي بلد نبود . بعد قائم مقام شعري خواند
و از محمد تقي پرسيد:« از كيست ؟ » محمد تقي گفت:« خواجه حافظ شيرازي!»
و همه براي او دست زدند .
محمد تقي سرانجام به مقام صدراعظمي رسيد و لقب امير كبير گرفت .
تصاویر زیبا و با کیفیت عالی با موضوع امام جواد (علیه السلام)
برای شما آماده کردم .
تصاویر در ادامه مطلب ....


جملات الهام بخش برای زندگی بهتر
بصورت عکس های زیبا در ادامه مطلب ...
را هرگز هراسي از فراموشي نيست چرا كه جاودانند.
فرمان دادم تا بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند
تا اجزاء بدنم ذرات خاک ایران را تشکیل دهد .
باران باش و ببار و نپرس کاسه های خالی از آن کیست.
همیشه با هم یکدل و صمیمی بمانید تا اتحادتان موید و پایدار بماند.
حرمت قانون را بر خود واجب شمارید و خصایل و سنن قدیمی را گرامی بدارید.
کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید .
وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید،
افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما .
خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -
یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن .
دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند
ادامه مطلب هم هست سر بزنید .

به نام خدا